و قال عليه السلام لجابر بن عبدالله الانصاري:
يا جابر! قوام الدين و الدنيا بأربعه: عالم مستعمل علمه، و جاهل لايستنكف أن يتعلم، و جواد لايبخل بمعروفه، و فقير لايبيع آخرته بدنياه، فاذا ضيع العالم علمه استنكف الجاهل أن يتعلم، واذا بخل الغني بمعروفه باع الفقير آخرته بدنياه.
يا جابر! من كثرت نعمالله عليه كثرت حوائج الناس اليه، فمن قام لله فيها بما يجب فيها عرضها للدوام و البقاء، ومن لم يقم فيها بما يجب عرضها للزوال و الفناء.
امام علي، عليه السلام، به جابر بن عبدالله انصاري فرمود:
اي جابر!
قوام دين و دنيا چهار ركن اند:
- عالمي كه علمش را به كار ميگيرد،
- جاهلي كه از آموختن سر نميپيچد،
- بخشندهاي كه در كار خير بخل نميورزد،
- و فقيري كه آخرتش را به دنيا نميفروشد.
حال، اگر عالم، علمش را ضايع كند، جاهل از آموختن سرباز خواهد زد و اگر توانگر در كار نيك بخل ورزد، فقير آخرتش را به دنيا خواهد فروخت.
اي جابر!
آن كه نعمتهاي خدا براي او فراوان شود، حوائج مردم به او بسيار گردد. و آن كه در نعمتهاي خدا به گونهاي بايسته قيام كرد، آنها را در معرض دوام و بقا قرار داد و آن كه چنين نكرد، آنها را در معرض زوال و فنا.
بيزاري از منكرات
و روي ابن جرير الطبري في تاريخه عن عبد الرحمن بن أبي ليلي الفقيه - و كان ممن خرج لقتال الحجاج مع ابن الاشعث - أنه قال فيما كان يحض به الناس علي الجهاد: اني سمعت عليا - رفعالله درجته في الصالحين و أثابه ثواب الشهداء والصديقين - يقول يوم لقينا أهل الشام:
أيها المؤمنون! انه من رأي عدواناً يعمل به و منكراً يدعي اليه فأنكره بقلبه فقد سلم و بري، و من أنكره بلسانه فقد أجرو هو أفضل من صاحبه. و منم أنكره بالسيف لتكون كلمهالله هي العليا و كلمه الظالمين هي السفلي قذلك الذي أصاب سبيل الهدي و قام علي الطريق و نور في قلبه اليقين.
ابن جرير طبري در كتاب تاريخش از عبدالرحمن ابن ابي ليلاي فقيه - از آناني كه همراه با ابن اشعث به هدف جنگ با حجاج خروج كرده بود - روايت كرده است كه (ابن اشعث) در گفتههايش كه مردم را با آن بر جهاد تحريك ميكرد، گفت:
من از علي - خدا درجهاش را در ميان صالحان رفيع گرداند و به او ثواب شهيدان و صديقان عنايت فرمايد - (در جنگ صفين) روزي كه با اهل شام رويارو شديم، شنيدم كه فرمود:
اي مؤمنان!
آن كه پليدي وقيحي را ببيند كه بدان عمل ميشود و منكري را كه به آن فرا خوانده ميشود و با قلبش آن را انكار كند، سالم مانده و مبرا (از گناه) شده است.
و آن كه با زبانش انكار كند، به او پاداش داده ميشود و برتر از شخص پيشين است.
و آن كه با شمشير انكار كند، تا كلمهي خدا عاليتر و كلمهي ظالمان سافلتر گردد، همان كس است كه به راه هدايت دست يافت و بر طريق (حق) ايستاد و در قلبش يقين درخشيد.
(نهج البلاغه، كلمات قصار)